امین، امانت‌دار وقت شما...1404-06-24
اشتراک گذاری:

رمزگشایی پیام نتانیاهو در خصوص مشکلات آب در ایران

پیام اخیر بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی، نمونه‌ای روشن از یک عملیات روانی هدفمند است که با مهندسی دقیق روایت و بهره‌گیری از ابزارهای رسانه‌ای تلاش می‌کند ذهن مخاطب ایرانی را تحت تأثیر قرار دهد. در ظاهر، این پیام یک سخنرانی سیاسی درباره بحران‌های ایران است، اما با نگاهی از زاویه سواد رسانه‌ای می‌توان لایه‌های پنهان آن را شناسایی کرد و فهمید که هر کلمه با هدفی خاص انتخاب شده است. سواد رسانه‌ای به ما کمک می‌کند که نه‌تنها محتوای پیام، بلکه اهداف و انگیزه‌های پشت آن را نیز درک کنیم.

نتانیاهو پیام خود را با اشاره به مشکلات واقعی زندگی مردم ایران مانند بحران آب، قطعی برق و تورم آغاز می‌کند. این تکنیک در علم ارتباطات، هدف‌گذاری احساسی نام دارد. با بیان مسائل ملموس و دردهای روزمره، مقاومت روانی مخاطب کاهش می‌یابد و او با پیام همذات‌پنداری می‌کند. سپس نتانیاهو با استفاده از واژه‌هایی چون «فروپاشی»، «آزادی» و «خشکسالی»، احساس خشم و ناامیدی را در ذهن مخاطب برمی‌انگیزد و در ادامه با وعده «آب فراوان» و «آزادی ایران»، یک امید کاذب می‌سازد. این فرایند، همان تکنیک «طعمه عاطفی» است که هدفش ایجاد نوسان شدید هیجانی در افراد است؛ ابتدا آنها را به خشم می‌آورد و سپس با یک وعده، به حرکت وامی‌دارد.

در بخش دیگری از پیام، نتانیاهو نقش یک دوست خیرخواه را بازی می‌کند و خود را حامی مردم ایران معرفی می‌نماید. این در حالی است که در حافظه تاریخی ایرانیان، اسرائیل نه یک دوست، بلکه یک دشمن آشکار محسوب می‌شود. این تضاد باعث نوعی مهندسی شناخت می‌شود که ذهن برخی افراد را به سمت پرسش‌های گیج‌کننده سوق می‌دهد: «چرا دشمن قدیمی امروز ادعای دوستی دارد؟» این تکنیک، مخاطب را دچار تردید کرده و مرز میان حقیقت و فریب را مخدوش می‌سازد.

یکی از برجسته‌ترین شگردهای به‌کاررفته در این پیام، بمباران روایی است. نتانیاهو در یک ویدئوی کوتاه، مجموعه‌ای از بحران‌ها را پشت سر هم مطرح می‌کند: بحران آب → مشکل برق → تورم → فروپاشی. این ترتیب باعث می‌شود که مخاطب نتواند هر موضوع را به‌طور جداگانه تحلیل کند و در نهایت، یک تصویر کلی و منفی از کشور در ذهنش شکل گیرد. این تصویرسازی هدفمند، بستر ذهنی لازم برای پذیرش روایت نهایی او را فراهم می‌سازد.

یکی از اهداف اصلی این پیام، تغییر دستورکار ذهنی مردم است. بحران آب به‌طور طبیعی یک مسئله زیست‌محیطی و فنی است، اما نتانیاهو آن را به یک مسئله سیاسی و امنیتی تبدیل می‌کند. او عملاً می‌گوید: «این بحران نتیجه عملکرد حکومت است و تنها راه‌حل آن، تغییر رژیم است.» این تکنیک، که در علم ارتباطات به آن Agenda Setting می‌گویند، سبب می‌شود که مردم به جای جست‌وجوی راه‌حل‌های علمی و فنی، به سمت راه‌حل‌های سیاسی و اعتراضی سوق پیدا کنند.

مرحله نهایی پیام، فراخوان به اقدام مستقیم است. نتانیاهو از مردم می‌خواهد که به خیابان‌ها بیایند و دست به اعتراض بزنند. چنین دعوتی نشان می‌دهد که پیام او در فاز پایانی عملیات روانی قرار دارد، جایی که هدف، تبدیل نارضایتی پنهان به حرکت آشکار است. این دقیقاً نقطه‌ای است که پیام از یک سخنرانی ساده به یک اقدام سازمان‌یافته و خطرناک تبدیل می‌شود.

با این حال، نتانیاهو مرتکب یک اشتباه استراتژیک شد. او به‌طور مستقیم از «تغییر رژیم» سخن گفت و نیت واقعی خود را آشکار کرد. این افشاگری باعث شد که حتی منتقدان داخلی حکومت نیز به‌دلیل حس تهدید ملی، موقتاً در کنار حاکمیت قرار گیرند. در علم سیاست به این پدیده Rally Around the Flag یا «اتحاد حول پرچم» گفته می‌شود. همان‌گونه که اسکات اندرسون، روزنامه‌نگار آمریکایی، اشاره کرده است، این خطای نتانیاهو سبب شد که پیامش اثر معکوس بگذارد و به جای تضعیف، به تقویت انسجام داخلی در ایران بینجامد.

از سوی دیگر، پیام نتانیاهو با یک تناقض جدی مواجه است که به آن شکاف اعتبار (Credibility Gap) گفته می‌شود. او وعده می‌دهد که می‌تواند بحران آب ایران را حل کند، اما بر اساس آمارهای جهانی، اسرائیل خود در جایگاه نهم وخیم‌ترین کشورهای دچار تنش آبی قرار دارد و حتی وضعیتش از ایران بحرانی‌تر است. این تناقض، پیام او را برای بسیاری از مخاطبان غیرقابل اعتماد و حتی مضحک جلوه می‌دهد و باعث می‌شود تأثیرگذاری آن به‌شدت کاهش یابد.

با نگاه سواد رسانه‌ای، پیام نتانیاهو ترکیبی از برجسته‌سازی بحران، ایجاد امید کاذب و تحریک مستقیم به اقدام خیابانی بود. اما به دلیل افشای نیت واقعی و فاصله آشکار با واقعیت‌های میدانی، نه‌تنها به هدف خود نرسید بلکه حس ملی‌گرایی و مقاومت در برابر دخالت خارجی را در ایران تقویت کرد.

برای مقابله با چنین پیام‌هایی، سه اقدام کلیدی ضروری است:

شناسایی منبع و انگیزه پیام: همیشه باید پرسید چه کسی پیام را ارسال کرده و چه سودی از تأثیرگذاری آن می‌برد.

بررسی داده‌ها با منابع معتبر: آمارها و اطلاعات ارائه‌شده باید با شواهد علمی و بی‌طرفانه سنجیده شود.

پرهیز از واکنش‌های هیجانی: تصمیم‌گیری شتاب‌زده، بزرگ‌ترین هدف عملیات روانی است و باید از آن اجتناب کرد.

در نهایت، سواد رسانه‌ای به ما کمک می‌کند که به‌جای قربانی شدن در جنگ روایت‌ها، به بازیگری فعال و آگاه تبدیل شویم و در برابر پیام‌هایی که با نیت برهم زدن انسجام ملی طراحی شده‌اند، ایستادگی کنیم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *