گلبرگی از مصحف
ترتیل آیاتی از جزء شانزدهم با صوت «سیدعبدالوحید موسوی»
سوره مبارکه مریم 41 تا 50
وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ ۚ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَبِيًّا ﴿٤١﴾
إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنْكَ شَيْئًا ﴿٤٢﴾
يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا ﴿٤٣﴾
يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ ۖ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَٰنِ عَصِيًّا ﴿٤٤﴾
يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَنْ يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِنَ الرَّحْمَٰنِ فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا ﴿٤٥﴾
قَالَ أَرَاغِبٌ أَنْتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْرَاهِيمُ ۖ لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ ۖ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا ﴿٤٦﴾
قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ ۖ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي ۖ إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا ﴿٤٧﴾
وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَىٰ أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاءِ رَبِّي شَقِيًّا ﴿٤٨﴾
فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ ۖ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا ﴿٤٩﴾
وَوَهَبْنَا لَهُمْ مِنْ رَحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا ﴿٥٠﴾

و در اين كتاب، ابراهيم صدّیق را ياد كن …
«صديق» به كسى گفته مىشود كه حقّ را بسيار تصديق مىكند و نیز كسى كه تمام گفتار و رفتارش بر اساس صداقت است.
ابراهيم(ع) به پدرش گفت: چرا چيزى را مىپرستى كه نمىشنود و نمىبيند و تو را از هيچ چيز بى نياز نمىكند؟
در روايات مىخوانيم كه پدر حضرت ابراهيم(ع) موحّد بود و مراد از «أب» در اينجا عموى اوست.
آزر گفت: اى ابراهيم! آيا از خدايان من بيزارى؟ اگر از اين روش دست برندارى قطعاً تو را سنگسار خواهم كرد. اكنون براى مدّتى طولانى از من دور شو.
ابراهيم از او جدا شد و گفت: سلام بر تو، به زودى از پروردگارم براى تو آمرزش مىخواهم.
در اين آيات روحيّات مؤمن و كافر در گفتگوها به خوبى به چشم مىخورد:
ابراهيم عاطفى حرف مىزند و عمويش با خشونت
ابراهيم 4 بار مىگويد: «يا أَبَتِ» ای پدرم! ولى عموى بتپرستش حتّى يك بار نگفت: «يا بُنىَّ»
ابراهيم با استدلال حرف مىزند، امّا آزر بىدليل سخن مىگويد.
ابراهيم دلسوزانه حرف مىزند، امّا آزر با تهديد جواب مىدهد.
ابراهيم، سلام مىكند، امّا آزر دستور فاصله گرفتن مىدهد.
استغفار حضرت ابراهيم، براى عموى بتپرستش به خاطر آن بود كه احتمال هدايت او را مىداد ولى همين كه از هدايت عمو مأيوس شد از او برائت جست و این موضوع در سوره توبه امده است.
ابراهیم گفت: من از شما و آنچه میپرستید كنارهگيرى مىكنم وپروردگارم را مىخوانم.
جوانان خداپرستى كه در خانوادههاى منحرف زندگى مىكنند، بايد خط حضرت ابراهيم(ع) را پيش گيرند. دعوت همراه با ادب و دلسوزى و منطق، انذار همراه با دعا، سلام همراه با استغفار و در پايان جدايى.
چون ابراهيم از مشركان و از آنچه به جاى خدا مىپرستيدند كناره گرفت، ما اسحاق و يعقوب را به او عطا كرديم و همه را پيامبر قرار داديم و از رحمت خويش به آنها عطا كرديم.
دیدگاهتان را بنویسید